بهشت خونه ما

کودکی پای به جهان هستی می گذاشت و در راه فرشته ای از جانب پروردگار او را همراهی می کرد.کودک نگران از فرشته پرسید من کوچک و ناتوانم چگونه می توانم در این دنیای پر مخاطره زندگی کنم؟
فرشته پاسخ داد، پروردگار برای تو فرشته زمینی قرار داده است که اکنون در انتظار توست او از تو مراقبت خواهد کرد به تو لبخند خواهد زد و محبت و عشق و نیکویی را نشان تو خواهد داد او برای مراقبت از تو از جان خود نیز می تواند بگذرد
کودک پرسید، اکنون که من از پیش شما می روم چگونه دوباره می توانم با پروردگارم صحبت کنم؟
فرشته پاسخ داد، پروردگار همیشه در کنار توست و فرشته زمینی تو نیز به تو یاد خواهد داد که چگونه با خدای بزرگ در ارتباط باشی و با او صحبت کنی.
کم کم صدای انسانها به گوش می رسید کودک با عجله پرسید فراموش کردم که بپرسم نام فرشته زمینی من چیست؟
فرشته پاسخ داد، تو صدایش کن مادر...

---

دایی مهربون
توهم دلت مثل فرشته ها پاک ومهربونه

سلام من به مو فلفلی عزیزم ومامان وبابای مهربونت فزشته کوچولویمان همه ما بیصبرانه امدنت را میکشیم بخصوص پسرخاله مهربونت اوستا

---

سلام به مامان لیلای مهربون
مامان لیلا ایشالا زودی میام پیشتون یه نقشه هایی دارم واسه پسل خاله اوستا،چقد بهمون خوش می گذره!!!!!!!!!!!

راستی دنیا خیلی قشنگه

---

دنیای من و بابا شهرام هر روز که به دنیا آمدنت نزدیک تر می شیم قشنگ تر می شه