اولین شکستنی
اولین خسارت من به وسایل خونه دیشب اتفاق افتاد من سوار روروئکم شده بودم و داشتم محیط خونه را گردش علمی می کردم . قسمت کتابخانه و گلدانها بخش مورد علاقه من هستند به همین خاطر بابایی با یه بند روروئک را به پایه مبل بسته بود و داشت با مامان تلفیزیون نگاه می کرد و همزمان به من هم هر از چند گاهی نگاه می کرد من هم تو همین فرصت استفاده کردم و به طرف گلدان سفالی بزرگی که تو خونه بود رفتم. بابایی من را دید و داشت منو به مامان نشون می داد که ناگهان دید ای دل غافل گلدان نقش زمین شده و چند قسمت مختلف به وجود آوردم. یه گلدون شده بود چنتا گلدون دیگه اما شکسته بود من که زود از معرکه فرار کردم مامان و بابا تا چند لحظه ماتشون برده بود تازه بعد هم از شاهکار گل...