سفر به اصفهان 2

تا اونجا واستون تعریف کردم که رفتیم میدان نقش جهان ، اون روز ما تماما تو میدان نقش جهان گذشت خیلی جای قشنگی بود و چقدر منظره شب میدون قشنگ بود سراسر میدان پر از چراغ بود بچه ها با خونواده هاشون اونجا بازی می کردن به من که خیلی خوش گذشت اما دیگه خسته شده بودیم برگشتیم خونه که استراحت کنیم به خاطر نبردن کالسکه من مرتب تو بغل بودم بابایی که رسمان دیگه از کمر درد داشت ناله می کرد آخه مقصر من نبودم که یه کمی سنگین وزن کار می کنم . باید واسم کالسکه می بردن.

روز پنج شنبه صبح باز هم واسه خرید و گشتن تو پاساژها رفتیم ما دیگه نزدیک ظهر برگشتیم خونه که یه کم استراحت کنیم خیلی خسته نشیم. عصر پنج شنبه رفتیم باغ گلهای اصفهان خیلی جای قشنگی بود پر از گل ودرختای خوشگل عکسای قشنگی اونجا گرفتیم تا بعد از تاریک شدن هوا اونجا بودیم بعد از اون عمه لادن مارابرد یه جایی پیتزاهای خوشممز خرید و رفتیم تو یه پارک که نزدیک خوابگاه عمه لادن بوده نشستیم اسمش مرداویج بود هوا که خیلی خنک بود منم روی زمین واسه خودم بازی می کردم.

جمعه روز اخر مسافرت مابود.صبح جمعه رفتیم دیدن توتوها تو یه باغ بزرگ پر از توتوهای قشنگ بود طاووس و مرغ و خروس و عقاب یه توتوهایی هم زیر کولر بودن بهشون می گفتن مینیاتوری گردش علمی ما تو باغ توتو ها 2 ساعتی طول کشید کنار باغ یه فضای سبز بود همون جا چایی و میوه را خوردند یه ذره هم به من دادند

واسه ناهار هم رفتیم مهمانسرای جهانگردی. ناهارش خیلی خوب نبود یعنی مامان و بابا می گفتن به من که فقط یه کم نون دادن خوردم اما یه حوض آب داشت که دوست داشتم برم کلی اونجا بازی کنم.

ناهار که خوردیم برگشتیم خونه تا استراحت کنیم. عصر هم رفتیم واسه دیدن 33 پل همه نشسته بودند و مسیر خشک رودخونه را نگاه می کردند حیف که رودخونه خشک شده بود کلی عکسای خوشگل روی پل گرفتیم مامان و بابا از مجتمع کوثر یه جوراب واسه من خریدند که مشکل چاقی پای من را نداشته باشه و کش بالای جوراب پاهام را اذیت نکنه. سفر ما روز شنبه صبح تو اصفهان تموم شد و ما همگی به سمت شیراز برگشتیم. جای همگی خیلی خالی بود.