آوشآوش، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

بهشت خونه ما

پنجمین ماهگرد

1392/5/26 11:38
نویسنده : مامان نی نی
192 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه 24 مرداد پنجمین ماهگرد توادم بود این دفعه نمی دونم چطور شده که خاطره خوب دارم دیگه منو نبردند بهم آمپول بزنن اصلا من را به اون مرکز بهداشتی هم نبردند احتمالا ماه بعدی جبران می شه و دو تا آمپول می زنمگریه

الان دارم کم کم غذای جامد یعنی مایع تا قسمتی جامد به اسم فرنی می خورم مزه اش را دوست دارم مامانی هم روزی دو بار بهم غذا می ده اما می می خودم خوشممز تره.خوشمزه فرنی من توش آرد برنج و وشکر بعضی وقتا مامان یه کمی کره هم اضافه می کنه نه اینکه کمبود وزن دارم می خواد جبران بشهخجالتچشمک

احتمالا تا الان باید 9 کیلو باشم هنوز نرفتم رو وزنه ببینم چن کیلو شدم اما با قیاس توپولی و هر بار مامان می بره منو به به کنه هی می گه کمرم و نفس کم میاره باید 9 کیلویی باشم بگین ماشاا.....

اینجا یه عسک قشنگ و خوشگلم از فرنی خوردنم می ذارم حالش رو ببرین البته آخر نوشته هام . خوب دیگه چی بگم واستون من یه کمی تنبل تشریف دارم هنوز نمی تونم غلط بزنم یعنی چن بار سعی کردم نشد ما هم رگ شیرازیمون غالب گفتیم ولش کن عاموووووووووووو حال داری همش به پشت می خوابم دست و پاهام تکون می دم تازه می خوام شست پام را هم بگیرم بکنم تو دهنم اما نمی شه آخه می دونین لثه هام درد می کنه بوفی شده می گن می خوام دندون در بیارم انگشتای دستام جواب نمی ده مجبورم از پام هم کمک بگیرم دستای مامانی که از بس گاز گرفتم فکر کنم رسما باید یه دکتری دوایی بکنه

خب بسه دیگه تعریف پاشین برین به کاراتون برسین فقط عسکم را ببینین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

خاله اکرم
26 مرداد 92 18:33
ماشااله به پسرمون
چقد بامزه شده با این فرنی خوردنش


مرسیییییی
خاه اکی حریره بادام هم می خورم بابادومایی که واسم آورده بودی