ماهگرد سوم
جمعه 24 خرداد ه اتفاقا روز انتخابات ریاست جمهوری ایران هم بود من سومین ماهگرد زندگیم را به اتمام رساندم. هرجایی که می رفتیم همه حرف از انتخابات می زدند خیابون ها خیلی شلوغ بود و در ستادهای کاندیداها موزیک گذاشته بودند منم دلم می خواست یه کم با اون اهنگ های شاد بندری قرش بدم اما نمی شد
جمعه شب مامان بابا به مناسبت سومین ماه تولد من خودشون را به رولت و نون خامه ای دعوت کردندباز هم به نام من به کام مامان و بابا ! یادتون بمونه ها
شنبه صبح با مامان و بابا رفتیم عکاسی ا باز هم از اون عکس های بد اخلاق بگیریم.با کلی ادا و شکلک های مامان من تازه رضایت دادم که گریه نکنم اما از خنده خبری نبودحوصله اینکارا رو ندارم ولم کن عامو شما شیرازی بخونینش
بعدش هم رفتیم بهداشت نزدیک خونه مون همه داشتن تلفیزیون می دیدن اخه منتظر نتیجه انتخابات بودن
یه کمی ترسیدم اما این دفه خبری از امپول نبود فقط خانمه منو گذاشت تو ترازو شدم 7200 گرم
مثل اینکه یه کمی پرخوری کردم
راستی خبر جدییییییییییییییییییییییییییییید
من پستونکی شدم
کلی شیر مامان را می خوردم خوابم نمی برد بعد هم کلی دستام را دوتایی تا مچ می کردم دهنم بازم نمی خوابیدم این دفعه پستانک را امتحان کردیم که اتفاقا خوب جواب داد
الان دیگه خنده های صدادار می کنم کلی صداهای عجیب و غریب از خودم در میارم مثل آغوم ههه خمیازه های صدادار می کشم و تو پارکم با عروسک هام سرگرمم
راستی سرگرمی مورد علاقه ام تلفیزیونه حالا هر چی داشته باشه خبر فیلم کارتون....اما نمی ذارن ببینم
شنبه شب با مامان بابا مامان لیلا واوستا پسر خاله رفتیم خیابون گردی آخه همه جشن گرفته بودن جشن پیروزی در انتخابات حسن روحانی رییس جمهور بعدی کشورمون شده و همه از این انتخاب خوشحال بودن و تو خیابونا بوق مب زدند می رقصیدن بعضی وقتا هم شعار می دادند و سرود می خوندن
همه ارزو می کنن وقتی ما نی نی ها بزرگ شدیم اوضاع کشورمون خیلی بهتر از این باشه