گردو
به نظر شما من می تونم گردو بخورم ، اونم با پوست
مامان و بابایی داشتند واسه پختن فسنجون ، گردو می شکوندند منم تو روروئک دائم دور و برشون می گشتم و تلاش می کردم که یکی از اون گردو ها را بردارم اما دستم نمی رسید ، بابایی که تلاش من را دید تو سبد گردویی بزرگترین گردو را برداشت و به من داد ، چه باباهی مهربونی دارم من
مامانی طبق معمول گفت: نده دستش ،می کنه تو دهنش، از دست این مامانی
منم تا دیدم می خوان از دستم بگیرنش دو دستی گردو را گذاشتم تو دهنم اونم گردو به اون گندگی با پوست مامانی تا دید داد و هوارش رفت هوا
وای داشتم خفه می شدم مامانی پس کله ام را گرفته بود که سرم پایین باشه بابایی هم اینقدر لپم را فشار داد که تونست گردو را با دستاش از دهنم بیاره بیرون ، منم که خیلی بهم برخورده بود از طرفی هم ترسیده بودم زدم زیر گریه
مامان بابا چقدر بوسم کردند و نازم کشیدند تا آروم شدم
حالا به نظر شما من می تونم گردو با پوست بخورم