ازدست عمه های شیطون
یکم شهریور ماه روز جمعه بود مامان وبابایی بعد از کلی وقت تونستند برنامه سفرشون به شیراز و فسا را عملی کنند، از قضا دو تا عروسی هم دعوت بودیم واسه من که بار اول بود می رفتم عروسی خیلی همه چی جالب انگیز بود. صبحه جمعه به سمت شیراز راه افتادیم ناهار خونه عمه کامیرا دعوت بودیم مامان جون و عمه لادن و عمو جواد همگی شیراز بودند آخه عروسی بود. جینگ و جینگ ساز میاد.از بالای شیراز میاد.... نزدیک ظهر رسیدیم شیراز من از دیدن کلی آدم جدید تعجب کرده بودم یعنی دیده بودمشون اما حافظه نخودیم یادش رفته بود بعد که بهم معرفی شدند دیدم عمه ها و دختر عمه ها هستند مامان جون و عمو رضا هم بعدن اومدن. خیلی حال می داد کلی آدم که حسابی خاطرت را بخوان و سر بغل کردنت...
نویسنده :
مامان نی نی
11:31